مادرم! روزت مبارک

آفتاب مهربانی! ای طلوع هستی من!
ای که گرمای نگاهت، شد شراب مستی من
فکر نکن فراموشت کرد، تموم عشقی که داشتی
هیچوقت از یادم نمیره، عمری که به پام گذاشتی
راه و رسم عاشقی رو، توی گوش من تو خوندی
تو درخت زندگیتو، واسه خنده هام سوزوندی
بی تو ویرانم و با تو، همچو کوهی استوارم
برای عطر وجودت، لحظه ها رو می شمارم
اگه روزی تو نباشی، "زندگیم بی تو سرابه"
بی تو خوشبختی من هم، "یه حباب روی آبه"
بیا خورشید وجودم! دستامو بگیر دوباره
بیا تا بارون مهرت، به تن خشکم بباره
من تو صحرای حیاتم، سایه ای جز تو نداشتم
اون بهشتی هم که داشتم، زیر پاهات جا گذاشتم