قهوه تلخ
 
منوی وبلاگ
صفحه اصلی
پست الکترونيک
XML
دوستان
بايگانی

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

[Powered by Blogger]

   

 Saturday, April 23, 2005
 
To My Love
   
نگرانی هرگز از غصّه فردا نمی کاهد،
بلکه فقط شادی فردا را از بين می برد.

لئو بوسکاليا
 قهوه تلخ!   ||  1:29 PM
 Saturday, April 16, 2005
   
با پول همه چيز را می توان به دست آورد، جز سعادت و شَرَف را...
شكسپير
 قهوه تلخ!   ||  2:33 PM
 Friday, April 15, 2005
 
I feel USELESS
   


وقتی تو گريه ميکنی،
ثانيه شعله ور ميشه،
گر ميگيره بال نسيم،
گلخونه خاکستر ميشه....
وقتی تو گريه ميکنی،
ترانه ها بم تر ميشن،
شمعدونی ها ميترسن و،
آيينه ها کمتر ميشن....
وقتی تو گريه ميکنی،
ابرهايه دلنازك شب،
آبی ميشن براي تو.....
ستاره ها ميسوزن و،
مثل يه دسته رازقی،
پرپر ميشن به پاي تو....
.....
....
وقتی تو گريه ميکنی،
غمگين ميشن قناري ها،
بد ميشه خوندن براشون.....
پروانه ها دلگير ميشن،
نقش و نگار ميريزه از،
رنگين کمون پرهاشون.....
وقتی تو گريه ميکنی...
وقتی تو گريه ميکنی...
وقتی تو گريه ميکنی....
.....
....
وقتی تو گريه ميکنی،

شک مي کنم به بودنم،


پر ميشم از خالی شدن،
گم ميشه چيزی از تنم.....
اسير بي وزنی ميشم،
رها شده تو يک قفس،
کلافه ميشم از خودم،
خسته ميشم از همه کس....
وقتی تو گريه ميکنی،
ابرهايه دلنازك شب،
آبی ميشن براي تو.....
ستاره ها ميسوزن و،
مثل يه دسته رازقی،
پرپر ميشن به پاي تو....
.....
....
وقتی تو گريه ميکنی،
غمگين ميشن قناري ها،
بد ميشه خوندن براشون.....
پروانه ها دلگير ميشن،
نقش و نگار ميريزه از،
رنگين کمون پرهاشون.....
وقتی تو گريه ميکنی...
وقتی تو گريه ميکنی...
وقتی تو گريه ميکنی....
.....
....
 قهوه تلخ!   ||  9:13 AM
 Thursday, April 14, 2005
 
تقدیم به بهترین دوستم.....
   


به اندازه همه دنیا مبارکه عزیزم!!!!
هزاران بوس و بغل نثار تو دوست عزیزم!!!!
و این دسته گل....
باز هم مبارکه!
 قهوه تلخ!   ||  9:49 AM
 Monday, April 11, 2005
 
بيست و دوم فروردين ماه هزار و سيصد و هشتاد و چهار
   


 قهوه تلخ!   ||  2:15 PM
 Sunday, April 10, 2005
 
دو سال گذشت....
   


يادت مياد؟
يادت مياد که هی زنگ ميزدی ميگفتی بيا ببينمت؟
يادته که چقدر سيزده به در اصرار کردی بمونم؟
يادته که هر دومون حس ميکرديم که اين بار آخره؟
من همشو يادمه! همـّه رو....
يه هفته هم نشد که اومدم پيشت،
امّا اينبار خوابيده بودی،
برای هميشه...
رفتی و من تازه فهميدم که سايه بالا سر يعنی چی!
تازه فهميدم بزرگتر يعنی چی!
تازه فهميدم انسان نميتونه بميره!
نميتونه بره و ديگه نباشه!
چون تو هستی...
هميشه هستی..
هميشه.....
روحت شاد...
 قهوه تلخ!   ||  3:30 PM
 Thursday, April 07, 2005
 
باز كن چشمت را...
   

باز كن چشمت را....
بنگر كاخر اين تاريكي
نقطه اي روشن و نوري زيباست
و در آن آخر اين بازي تلخ
به درستي پيداست.
باز كن چشمت را....
و ببين كاخر اين بازي تلخ
خبر بردن عشق من و توست
همه شيريني اين قهوه من
اثر خنده توست
باز كن چشمت را....
و ببين عشق من و معشوقم
رستمي ديگر ساخت
رستم ما جنگ را خواهد برد
لشكر غم جنگ را خواهد باخت
باز كن چشمت را....
و ببين بر اثر بوسه توست
كه مرا هست به لب آوايي
و همه از هوس عشق تو است
كه مرا هست به شب فردايي
باز كن چشمت را....
باز كن چشمت را....
 قهوه تلخ!   ||  2:27 AM