قهوه تلخ
 
منوی وبلاگ
صفحه اصلی
پست الکترونيک
XML
دوستان
بايگانی

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

[Powered by Blogger]

   

 Thursday, December 01, 2005
   

Love

عزیزم

میخواستم این رو زودتر بنویسم اما خوب حالا مصادف با اولین پستته، چون اون سلام رو خودم نوشتم.
پارسال وقتی که اون وبلاگ رو با هم ساختیم و من اون سلام رو اونجا گذاشتم هیچکدوممون فکر نمی کردیم این همه اتفاق تو این یه سال بیافته! اون روز رو یادم نمیره، اولین بار بغلت کردم.... اون بغل برای تو توأم با ترس بود از بغل شدن و برای من هم یه تشکر ساده بخاطر کادوهات. اما حالا...
حالا اون آغوش گرم تنها دلیل زندگی کردن و جنگیدن توی غربته...
تنها چیزی که روزی ده بار تصورش رو میکنم و باهاش انرژی میگیرم و حسرت نداشتنش رو میخورم....
کدوممون فکر میکردیم اینجوری بشیم؟
چه میدونستم اون نگاهت برام به عمق مهربونی خدا میشه...
چه میدونستم تو باعث میشی خدایی رو که فقط میشناختم حسش کنم...
چه میدونستم همه زندگیم رو یه روز برات میدم و هرکاری برات میکنم...
و بلاخره، چه میدونستم بعد از این همه شیرینی زندگی که بهم میده باید یه مدت هم تلخی جدایی رو بچشم...
یک سال همش گذشته! اما واسه من انگار همه عمرم بوده... اصلا انگار قبلش زندگی نمی کردم و نبودم...
میدونم که از پس بقیه اش هم بر میایم و با هم قشنگترین زندگی رو میسازیم. میدونم که سال دیگه این موقع پیش منی و اگر هم نباشی در حال اومدنی و کریسمس پیش منی. میدونم که همه چیزهای قشنگ زندگی رو با هم میبینیم.
ولی با همه این ها که میدونم، حسرت ثانیه های بدون تو هیچوقت بغضم رو تموم نمیکنه......
تولد وبلاگت مبارک!

 قهوه تلخ!   ||  1:30 PM